• 1404/02/20 - 06:45
  • - تعداد بازدید: 50
  • - تعداد بازدیدکنندگان: 40
  • زمان مطالعه : 3 دقیقه

ارتباط میان بیماری‌های غیرواگیر و افسردگی: ضرورت توجه هم‌زمان به سلامت جسم و روان

بیماری‌های غیرواگیر مانند سرطان، بیماری‌های قلبی، سکتۀ مغزی، بیماری‌های مزمن ریه و دیابت، از جمله علل اصلی مرگ‌ومیر هستند و بار قابل‌توجهی از ناتوانی را بر افراد تحمیل می‌کنند. درعین‌حال، آگاهی از شیوع بیماری­های مربوط به‌ سلامت روان و تأثیر آن در جامعه، به‌ویژه پس از پاندمی کووید، افزایش‌یافته است. تحقیقات نشان می­دهند بیماری‌های غیرواگیر و افسردگی اغلب به طور هم‌زمان رخ می‌دهند. این هم­ زمانی ناشی از عوامل مشترک محیطی و رفتاری است که می‌توانند در بروز هر دو نقش داشته باشند؛ بنابراین درک دقیق­تر این مسئله که آیا بیماری‌های غیرواگیر می­ توانند به ­صورت مستقیم موجب افسردگی شوند، از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر این رابطه علّی تأیید شود، لازم است سیاست‌های سلامت به­ گونه­ ای تنظیم شوند که پیامدهای روانی بیماری‌های غیر قابل واگیر نیز در آن‌ها مورد توجه قرار گیرند؛ مانند غربالگری زودهنگام افسردگی و حمایت‌های روانی از مبتلایان. علاوه بر این، کشف این رابطۀ علّی به این معناست که کاهش بار بیماری‌های غیرواگیر، باعث کاهش بار افسردگی در جامعه نیز خواهد شد.

بر اساس تحلیل سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی از داده‌های یک پیمایش در زمینۀ سلامتی، سالمندی و بازنشستگی در اروپا، ابتلا به بیماری‌های غیرواگیر با افزایش خطر ابتلا به افسردگی همراه است: سرطان ۱۵٪، بیماری های قلبی و دیابت ۱۸٪، سکتۀ مغزی ۲۳٪ و بیماری های مزمن ریوی ۲۷ درصد. همچنین، ابتلای هم‌ زمان به چند بیماری غیرواگیر، خطر افسردگی را به‌ همان نسبت افزایش می‌دهد. این نسبت بین تعداد بیماری‌های غیرواگیر هم‌زمان و خطر افسردگی نشان می‌دهد که احتمالاً یک رابطۀ علّی بین بیماری‌های غیرواگیر و افسردگی وجود دارد.

زنان و افرادی که در شرایط اقتصادی دشواری هستند؛ صرف‌نظر از تعداد بیماری‌های غیرواگیر، بیشتر در معرض افسردگی هستند. این امر نشان می دهد شکاف‌های جنسیتی و اقتصادی - اجتماعی در میزان خطر بروز افسردگی همچنان وجود دارد.

عوامل بیولوژیکی، روان‌شناختی و اجتماعی متعددی در پیوند بین بیماری‌های غیرواگیر و افسردگی نقش دارند. از منظر روانی - اجتماعی، عواملی مانند احساس ازدست‌رفتن هویت‌، انزوای اجتماعی ناشی از خستگی و کاهش انرژی برای انجام فعالیت‌های معمولی و روزمره، محدودیت در تحرک، درد مزمن، ترس و عدم قطعیت از طبیعت غیرقابل‌پیش‌بینی و غیر قابل شفای بیماری همگی می ­توانند باعث تضعیف سلامت روان شوند.

از نظر بیولوژیکی، نورودژنراسیون مرتبط با برخی بیماری‌های غیرواگیر و همچنین عوارض جانبی درمان‌ها نیز ممکن است زمینه­ ساز بروز افسردگی باشند. اگرچه نمی­توان احتمال رابطۀ دوطرفه یا علّیت معکوس میان این دو وضعیت را به طور کامل رد کرد؛ اما شواهدی وجود دارد که برخی عوامل خطر مشترک هر دو وضعیت را از طریق مکانیزم‌های مختلف تحت‌تأثیر قرار می­دهند. براین‌اساس، برنامه‌های ترویج سلامت که عوامل خطر مشترک مانند کم­ تحرکی یا مصرف سیگار را هدف قرار می ­دهند؛ می‌توانند موجب بهبود هم‌زمان سلامت جسم و روان شوند. همچنین با آموزش بهتر، ارتقای مهارت‌های خودمراقبتی، و توانمندسازی افراد در خودمدیریتی بیماری‌های غیرواگیر، می‌توان تأثیرات روانی این بیماری‌ها را کاهش داد.

افزایش هم‌زمان افسردگی در میان افرادی که بیماری‌های غیرواگیر دارند، همچنین پیامدهای اقتصادی مهمی نیز به همراه دارد. هر یک از این دو وضعیت می‌تواند موجب افزایش هزینه‌های درمان و کاهش بهره‌وری شوند؛ اما زمانی که به طور هم‌زمان وجود داشته باشند، این اثرات تشدید می‌شوند. به‌عنوان نمونه، مطالعات نشان داده‌اند که هم‌زمانی دیابت و افسردگی، هزینه‌های درمان را تقریباً دوبرابر، تعداد بستری‌ها به دلیل عوارض دیابت را بیش از سه برابر، و خطر بستری‌های مکرر را دوبرابر افزایش می‌دهد. همچنین افسردگی با کاهش پایبندی به درمان، کاهش خودمراقبتی و انتخاب‌های ناسالم در سبک زندگی، می‌تواند روند بیماری‌های غیرواگیر را تسریع کند؛ بنابراین ادغام سلامت روان در سیاست‌گذاری‌های مرتبط با بیماری‌های غیرواگیر، یک ضرورت راهبردی است. برنامه‌های ترویج سلامت باید بر مبنای تأثیر دوسویه بر سلامت جسمی و روانی طراحی و اولویت‌بندی شوند. مزیت ترکیبی این رویکرد باید در تحلیل هزینه – فایدۀ برنامه‌هایی مانند ترویج ورزش و سبک زندگی سالم در دستور کار سیاست‌گذاران حوزه سلامت قرار گیرد.

  • گروه خبر : اسلایدر سمت راست,مطالب خواندنی, عمومی
  • کد خبر : 52817
سپیده کاشفی
خبرنگار

سپیده کاشفی

Comments

0

comment

تنظیمات قالب
سیستم تیکتینگ
گفتگوی آنلاین

سامانه ی گفتگوی آنلاین نیافام